مقاله مجله تحلیلی، اطلاع رسانی و پژوهشی دادگر / ویژه بهار 89 / سال دوم / شماره 15 / صفحه 33

در سوگ کامبیز صدیقی شاعر معاصر گیلانی:

آخرین آواز قناری تنها

"کامبیز صدیقی کسمایی " شاعر برجسته ی گیلانی ، هشتم فروردین ماه 1389 ذر شصت و هشت سالگی دنیارا بدرود گفت . "صدیقی " تحصیلات خود را بعد از دیپلم  در رشته طبیعی به علت فوت پدر نا تمام گذاشت و به کار مشغول شد . ابراهیم فخرایی در کتاب "گیلان در قلمرو شعر و ادب" خصوصیات شاعری صدیقی را این چنین بیان می کند : شاعری است حساس و پر شور و نوآور که نیما وار به به سبک مازندرانی شعر می سراید ..

از کامبیز صدیقی سه مجموعه شعر به یادگار مانده: در جاده های سرخ شفق، در بادهای سرد، آواز قناری تنها.

صدیقی از شاعران مطرح دهه 30 بود و محمد رضا شفیعی کدکنی در یکی از کتابهایش به شعر او اشاره دارد . متاسفانه انزوا و بیشتر از همه بیماری، او را گوشه نشین کرد و او از خبر ها به دور ماند. در آخرین روزهای حیات شاعر در بیمارستانی در شهر رشت ، شعری سروده شد که از او به یاد گار به دست ما رسید ، که برای اولین بار آن را همراه با دوستدارانش به خاطر خواهیم سپرد .

یادش گرامی

آخرین شعر زنده یاد کامبیز صدیقی:

نرخ زندگی گران شده است

نرخ مرگ مفت

من،

مثل کبک غرق خون

که سر به زیر برف کرده است

حس من

مثل حس آدمی بزیر رانش زمین

مثل حس آدمی که با سونامی بزرگ دیگری روبرو شده است.

حس من،

مثل حس یک عقاب پر شکسته در لجن

مثل حس یک پلنگ تیر خورده، پای کوه.

مثل حس شیر شرزه ای میان یک قفس.

بوی غم

بوی شب

بوی خون

این سر و صدای اورژانس می کُشد مرا

در اتاقکی

روی تخت دیگری،

یک نفر رقص مرگ می کند،

روی تخت خویش.

بین تخت ما و او،

پاراوانی نبود و نیست

تیک تاک

تیک تاک

ای کی جی به کار افتاده است.

سوت سوت سوت

یک نفر مرده است.

مثل شب پره

مرگ گرد هر سری چرخ می خورد

وحشت آور است (کامبیز صدیقی).

  

تاریخ : 11/12/88 بخش اورژانس بیمارستان رازی رشت

ای کی جی : دستگاه نوار قلب که در زمان احیای قلب و گرفتن نوار قلب استفاده می شود.

نویسنده مقاله: پیمان برنجی